حضرت علی اکبر
علی اکبر من تویی یاور من
علی جان بابا مرو از بر من
تویی پور حیدر شبیه پیمبر
علی اکبر من
علی ای راحت جان و دل بابا بیا بنگر که خون گشته دل بابا
اگر از سوی میدان برنگردی تو شـود داغـت عزیزم قاتل بابا
الا نور دیده شدم قد خمیده
که وقت وداع من و تو رسیده
تویی نور عینم ببین شور و شینم
علی اکبر من
الا دلـدار بـابـا ای علـی اکبـر روانـه شو به سوی دشمن کافـر
علیجانلحظهایدیگرتحمل کن شوی سیراب و از دستان پیغمبر
به آن قد و قامت به عشق شهادت
برو سوی میدان علی با شجاعت
الا یادگارم ببین بی قرارم
علی اکبر من
علی ای یـادگار فـاتح خیبر جـوان آل هـاشـم شـبـه پیغمبر
ز سوز تشنگی نزد پدر رفتی ولی دیدی که او بود از تو تشنه تر
الا پور لیلا بگو تو به بابا
برای چه گشته تنت ارباً اربا
علی ای امیدم تویی نور دیدم
علی اکبر من
تو بودی در غریبی یار و دلدارم ولی اینک ببین من بی کس و یارم
سـر بالین تـو بنشستم و گـفتم چگـونه پیکـرت تـا خیمه بردارم
زجا خیز و بنگر به احوال مادر
شده عمه زینب پریشان و مضطر
همه بیقرارند به دل غصه دارند علی اکبر من
کلمات کلیدی: